جذاب وحشی (صحنه دار) پارت ۶

 

منم از فرصت استفاده کردمو همین طور ک ب پهلو جلوم خوابیده بود دوباره داخلش کردم ک روتختی رو چنگ زدو سرشو تو بالشت فرو کرد 
 


««رها »»

باورم نمیشد آنقدر درد داشته باشه دوباره توم کرد و آروم شروع کرد ب تلمبه زدن کم کم دردمو فراموش کردمو رهای رها شده بودم با لذت اه و ناله میکرد 
ک احساس کرد از ی ساختمون بلند پرت شدم پایین کل بدنم می‌لرزید و بی حال شده بودم

علیرضا: اوه شت زود بود ها 😂
اینو گفتو خندید 
منم خندم گرفت و باهم خندیدیم 
داشتم  می‌خندیدم ک زیر دلم تیر کشید تا ب خودم آمدم 
فهمیدم علیرضا شروع کرده ب تندو سنگین تلمبه زدن 
اشک توی چشمام جمع شده بود خیلی درد داشت  با بغض نالیدم 
آروم  ترو خدا آروم درد داره 
ب حرفم توجه نکردو ادامه داد ک سرمو توش بالش فرو کردم 
موهامو چنگ زدو کنار گوشم زمزمه کرد 
میخام صداتو بشنوم 
بعد دوباره شروع کرد. ب تلمبه زدن هر دوتامون خیس عرق شده بودیم سینه هام قاب دستاش بودو تلمبه میزد دیگه کاملا داشتم لذت می‌بردم ک شروع کرد ب آروم تلمبه زدن 
ک گفتم 
ن ن علیرضا تند لطفاً 🥹
_تا همین الان ک میگفتی آروم چی شد پس

علیرضااااااا عشقم تندتر😈😁

نزاشت حرفم تموم بشه ک مردونگیشو در آورد و محکم دوباره واردم کرد ک جیغی زدم


ادامه دارد پارت بعد